لسآنجلس تایمز» در گزارشی با اشاره به لبنان، عراق، افغانستان، ایران، هند، کره و بلاروس به عنوان نقاط بحرانی جهان، این پرسش را مطرح کرده است که آیا تاکنون جهان، آبستن جنگ جهانی سوم نبوده است؟
به گزارش سرویس بینالملل «بازتاب»، این روزنامه آمریکایی، اذعان کرده است که اکنون نقش ابرقدرتها در این بحران، به نسبت گذشته به شدت کاهش یافته است.
در این گزارش آمده است: اواخر ماه ژوئن بود که «گاو ریلو پرینسپ» در سارایوو رولور، خود را برای کشتن «آرکدوک فرانز فردیناند» و همسرش آماده کرد. او پس از این کار، خود را در رودخانه انداخت و غرق شد؛ این اتفاق دو ماه بعد اروپا را به جنگ کشاند.
این مسئله که اقدامات کوچک، اما خشونتبار میتواند باعث درگیریهای جهانی شود در سطح جهان به امری مهم تبدیل شده است. اقدام پرینسیپ در تابستان سال 1914، سرانجام به گرفتن جان بیش از ده میلیون نفر منجر شد؛ چهار امپراتوری را متلاشی کرد و بیش از دوازده کشور را به جنگ کشاند.
تابستان امسال نیز خشونتهای خاورمیانه، نشانگر شکننده بودن صلح به طور واقعی است. درگیریهای خونین لبنان، خونینترین ماههای عراق از زمان اشغال آمریکا، حمله نظامیان به دهکدهها و مدارس در جنوب افغانستان در حالی است که آمریکا و ناتو به اصطلاح در حال دفاع از دولت شکننده این کشور هستند.
هند مسلح به سلاحهای اتمی با نظامیان پاکستانی درگیر است، جهان در سلاح غرق شده، کره شمالی و ایران در حال توسعه تواناییهای اتمی خود بوده و تکنولوژی موشکهای دوربرد مانند یک ویروس در حال انتشار است.
عدهای این روند را آغاز جنگ جهانی سوم قلمداد میکنند.
سناریوهای زیر را در نظر بگیرید:
ـ هدف قرار دادن ایران: در حالی که نیروهای اسرائیلی در حال تخریب لبنان هستند، مقامات اطلاعاتی از تحویل یک محموله موشکهای دوربرد ایرانی به لبنان خبر میدهند. اسرائیل قصد دارد به تجهیزات اتمی ایران حمله کند و دولتهای سوریه، اردن، مصر و عربستان با تظاهراتهای خشونتآمیز خیابانی علیه اسرائیل روبهرو هستند که میتواند منجر به یک جنگ منطقهای تمامعیار شود.
ـ موشکها: در حالی که چشم جهانیان به خاورمیانه دوخته شده، کره شمالی در حال ادامه آتشبازی است که یک ماه پیش آغاز کرد و البته تاکنون ناموفق بوده است.
ـ آزادی اتمی: «القاعده» سالهاست که پرویز مشرف، رئیسجمهور پاکستان را زیر نظر دارد. پاکستان نیز در حالی که نظامیان خیابانها را پر کردهاند و ارتش تلاش میکند تا آنان را کنار بزند، در هرج و مرج است و هند نیز قصد تنبیه کشمیریها به خاطر بمبگذاری اخیر در بمبئی را دارد.
ـ امپراتوری بازمیگردد: فشار برای اصلاحات دمکراتیک، بلاروس خودمختار را تحت فشار قرار داده، در حالی که جمعیت تظاهرکننده خارج از پارلمان مینسک در حال شعار دادن هستند، «الکساندر لوکاشنکو»، خواستار حمایت روسیه شده است. آنان پس از مورد حمله قرار گرفتن از سوی دولت، از لهستان درخواست کمک کردهاند. به نظر سرانجام، نیروهای لهستان و روسیه با هم درگیر خواهند شد و تقابل با ناتو نیز قابل پیشگیری نیست.
پرسش اساسی این است که قدرتهای بزرگ در مدیریت درگیریهای منطقهای چه مقدار مؤثر خواهند بود؟ و پس از دو جنگ جهانی و چند دهه جنگ سرد، جهان در مدیریت درگیریها چه درسی را فرا گرفته است؟
پایان جنگ سرد تأثیری مثبت در کاهش بسیاری از درگیریهای منطقهای داشته است. در دهههای 1960 و 1970 هر بحرانی در خاورمیانه به صورت بالقوه، توانایی جذب ابرقدرتها را به خاطر کشورهای تحت سلطه آنها داشت. سایر جهان نیز جزئی از بازی شطرنج جنگ سرد بودند.
وضعیت نیروهای حافظ صلح کنونی در کنگو را با سال 1960 مقایسه کنید؛ بین آمریکا و شوروی در شورای امنیت گیر کرده بودند. از آنگولا تا افغانستان، تقریبا همه درگیریهای مربوط به جنگ سرد، یک جنگ به نمایندگی از ابرقدرتها بود.
اما وضعیت کنونی بسیار متفاوت است. کدام یک از ابرقدرتها میتواند ادعا کند که تأثیری همچون گذشته بر تهران یا پیونگیانگ دارد؟
جهان امروز یک مزیت بزرگ دارد؛ هیچ کدام از ابرقدرتهای کنونی نمیتوانند، مسائل بینالمللی را مانند آلمان پیش از دو جنگ جهانی و ژاپن پیش از جنگ جهانی دوم هدایت کند.
درست است که چین قدرتی نوظهور است، اما بیشتر بر رشد اقتصادی متمرکز است، تا توانایی نظامی. روسیه تقریبا متوجه افت خود از موقعیت یک ابرقدرت محض شده، اما به نظر با سلطه نظامی آمریکا صلح کرده و متمرکز بر منابع نفت و گاز خود شده است.
تنها کشوری که از نظر نظامی فعال و قدرتمند بوده، آمریکاست.
امروزه دیگر خط قرمز تلفنی بین دو کشور موجود نیست و ابزارهای دیپلماتیک نیز رشد بسیاری داشتهاند و سازمان ملل به طور منظم، نمایندگان قدرتهای بزرگ را در اتاقی جمع میکند، تا درگیریها را کاهش دهد؛ بنابراین، این امیدواری هست که قدرتهای بزرگ منافع کمتری در استفاده از زور داشته باشند.
نوشته شده توسط سجاد در یکشنبه 85/5/1 و ساعت 10:31 عصر |
نظرات دیگران()